بعد از جلوس شاه شجاع مردم لار و سرزمينهاي پيرامونش سركشي پيشه كرده، از فرمانبري وي
روي برتافتند. او با لشكرهايي متوجه قلاع آن حدود شد. در آن وقت محمد مظفر در قلعهء تبر محبوس بود.
شخصي براي مشورت به نزد او فرستاد. محمد مظفر گفت: »خرابهء لار كرامندالتفات سلاطين نيست؛
از آن كه اگر بستانند، ناموس چندان نباشد و اگر نستانند، ايشان دلير شوند و همه روز لشكري در غزاي ايشان ببايد داشت.
شاه شجاع آن نصيحت را قبول كرد و لاريان به تصور اين كه پادشاه بر ايشان رحم فرموده به طوع و رغبت ايل شدند.
در سال 789 هـ . كه امير تيمور شيراز را متصرف شد، گرگين لاري
(749-823)، حاكم لارستان، با هدايايي به خدمت او رسيد و در سال 799 لشكريان محمدسلطان،
نوادهء امير تيمور، قسمتهاي شرقي فارس؛ يعني لار و نواحي جهرم و فال و كارزين را مسخر ساختند.
در آغاز دولت صفويه ابراهيم خان حاكم لار (آخرين حاكم ميلادي لارستان)
خراجگزار اين دولت بود و منصب امير ديواني داشت. او سرانجام به امر شاه تهماسب صفوي معزول شد
و پسرش نورالدهر خان به حكومت لار رسيد. پس از او پسرش، ميرزا علاءالملك، به نام ابراهيم خان دوم حاكم لار گرديد.
در سال 1010 هـ.. سلسلهء ميلادي لار توسط اللهوردي خان، فرماندهء سپاه صفوي، در هم شكست و
»حكومت لار از طرف دولت صفوي به قاضي ابوالقاسم كه از شيعيان صميمي بوده، واگذار ميشود.
] امروزه بيشترينهء آثار باستاني لار؛ مسجد جامع شهر، چهار بازار مشهور به قيصريه (كه نخست در سال 1051 هـ..
توسط قنبرعلي بيگ و سپس در عهد قاجار به وسيله فتحعليخان گراشي تعمير شد) يادگار ملوك ميلادي است.
قنبرعلي بيگ، عوض علي بيگ و محمدعلي بيگ ذوالقدر، هر سه برادر
در زمان شاه عباس صفوي و پس از آن، به ترتيب والي لارستان شدند] و هر يك در تعمير و بازسازي آثار
مانند مسجد و آبانبار و بقعهء امامزادهء عليبن حسينبن سجادبن حسينبن علي عليهالسلام دستي داشتهاند.
»در زمان امام قلي فرزند اللهوردي خان، حاكم فارس، آقامحمد نظر
و خواجه عبدالرضا مرودشتي حاكم لارستان بودهاند. پس از آن، واليان لار مستقيماً از اصفهان تعيين ميشدهاند. در همين ايام خواجه معينالدين فالي،
به فرمان شاه عباس صفوي با لشكري از فال و اسير و اعلامرودشت] كه مرداني شجاع و متهوّر در تفنگاندازي مشهورند،
بر كشتيهاي بزرگ و كوچك مينشينند و به آساني جزيرهء بحرين را فتح ميكنند و دست جماعت پرتگاليه ]پرتقالي[
را كوتاه ميكنند و در هنگام جنگ، زخمي به خواجه معينالدين فالي ميرسد كه بعد از فتح بحرين وفات مييابد.«
لار كه در اين زمان بر اثر زلزلهء سال 1013 هـ.. ويران شده بود، تعمير كلي شد.
در همين دوره، با برآمدن محمود افغان، دولت صفويه فرو افتاد ... و لار براي مدتي تحت سيطرهء افغانان قرار گرفت؛
ولي اين چيرگي ديري نپاييد. با ظهور نادرشاه و حملات پيدرپي او سرانجام سپاه افغان شكست خورد و لاريان تواني تازه يافتند.
شيخ محمدعلي حزين كه در آن روزها در لار به سر ميبرده، چنيني ميگويد:
»من در لار بودم كه خبر فتح نادرشاه افشار و شكست افغانان به لار رسيد و لاريها از اين خبر
اجتماع كرده و خزاين ايران كه اشرف افغان از راه شيراز به لار فرستاده بود، كه از راه بندرلنگه براي حاكم بصره
بفرستند تا قشوني به كمك افغانها بفرستد؛ لاريها متصرف شده و با افغانها جنگيدند و از لار خارج كردند.
در دورهء نادرشاه حكومت لارستان به ميرمحمدتقي اوزي واگذار شدح او به سبب گرايش به تشيع،
مورد غضب مشايخ قريهء »پدز« قرار گرفت و در حمام به قتل رسيد. پس از وي همسرش، جهان بانو،
حكومت لار را، به مدت چهارده سال، به عهده گرفت تواريخ اين رويداد را به گونهاي ديگر نيز آوردهاند:
در اين ميان نصيرخان و حاجيخان دو برادر از روستاي كال ناحيه بيخه فال لارستان برخاستند.
نصيرخان دختر حاكم لارستان (ميرمحمدتقي اوزي) را به عقد ازدواج خود درميآورد
و حكومت لارستان را به دست ميگيرد. عبدالله خان، نصيرخان دوم و عليخان، نصرالله خان، محمدعلي خان،
فتحعلي خان و علينقي خان از اين سلسله به حكومت لارستان ميرسند. در سال 1272 هـ.. آقا ميرزا محمد فسايي، نصرالله خان
و فتحعلي خان و علينقي خان را ميگيرد و به شيراز ميآورد. پس از آن ، از دودمان نصيرخان لاري، كس ديگري حاكم لارستان نميشود.
پس از برافتادن سلسلهء نصيرخاني و در اوايل حكومت ناصرالدين شاه قاجار، طي چهارده سال، حكام پراكنده از شيراز و تهران به لارستان اعزام ميشدند.
عبدالباقي ميرزا، حاج ميرزا حسن، عليخان نصيرالملك و چند تن ديگر از واليان لار، در زمان قاجاريه، بودهاند.
قدرتمندترين آنها، كه حكومت لارستان را چهل سال بر عهده داشت، فتحعلي خان گراشي بوده است؛
فتحعلي خان از مزايجان، سبعهجات و بندر خمير تا جزيرهء خارك و بوشهر را زير فرمان خود داشت.
او در لار زندگي ميكرد و با اجازه ناصرالدين شاه علاوه بر تعمير بازار شاهعباسي لار ميدان و دو
كاروانسراي عالي در اين شهر بنياد نهاد، كه هنوز پابرجاست. »فتحعلي خان ظواهر شريعت را حفظ ميكرده و سر و كارش
با كتب تاريخ و علما بوده و شانس بسيار قوي هم داشته است، از اين جهت يك رجل سياسي و از آب درآمدهاي شده
بود و قتل نفس هم نميكرده است. او به سال 1312 هـ.. در لار درگذشت و در همان جا نيز مدفون شد.«
حكومت لار بعد از او هرچند سالي به يكي از پسرانش واگذار شد؛ حاجي رستم خان در سال 1313 هـ..،
حاجي عليرضا خان در سال 1314، حاجي عليقلي خان در سال 1319 هـ.. و ... در لارستان حكومت داشتهاند
*نگارش آقای حسام خلوتی.