یکشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۹۰

جلال‌الدين ايرج لاري

جلال‌الدين ايرج لاري كه در عهد خلافت كوتاه عمربن عبدالعزيز مسلمان شد، اولين حاكم اسلامي لارستان
لارستان با پيشينه‌اي از ديرسالي و با نامهاي دگرگوني چون ايراهستان و كجاران، سرزميني گسترده از جنوب ايران را شامل بود و
در زمانه‌اي نه چندان دور از سمت جنوب، بندر كنگان تا بندرعباس و از ناحيهء شمال تا فيروز آباد و فسا را دربر مي‌گرفته است.
»كران و اعمال ايراهستان، همه در بيابان است و گرمسير و بغايت گرم، چنان كه به تابستان جز مردم آن ولايت آنجا
مقام نتواند كردن از صعبي گرما ... به هر ديهي حصاري محكم است. از آنچه لشكر آنجا نتواند كردن
از صعبي گرما، الاّ سه ماه ربيع، ديگر به زمستان از بارندگي و بي‌علفي نتواند بودن. و به تابستان از گرما،
امّا به روزگار »ديلم« ايشان را قهر كردند و به طاعت آوردند و ده هزار مرد از ايشان به
عهد عضدالدوله در خدمت او بودند و بر سبيل سپاهي و مقدم ايشان يكي بود »حابي« نام و بعد از آن عهد،
دگرباره عاصي شدند و هيچ كس ايشان را مالش نتوان داد، مگر اتابك چاولي، كه آن جمله اعمال مستخلص گردانيد به قهر.«
اين ناحيهء فراگسترده در جنوب ايران به چند علت مورد توجه بوده است؛

اوّل آنكه پلِ ارتباطي مركز ايران با خليج فارس به شمار مي‌آمد. ديگر اينكه به سبب وجود آتشكده »آذرفرنبغ« در كاريان-
يكي از سه معبد مقدس زردشتيان در عهد ساساني كه تا قرن چهارم پس از هجرت برپا بود-سيل زايران
را به سمت خود سوق مي‌داده است. دو ناحيهء خنج و بال نيز از جمله نواحي مهم لارستان كهن بوده‌اند
كه به عنوان توفقگاه تجاري، در مسير كارواني بندر سيراف به مركز ايران، اهميتي ويژه داشتند.
آثار به دست آمده از دورهء ساسانيان در اين منطقه مي‌تواند روشنگر موقعيت ياد شده باشد.
هرچند چگونگي ورود نيروهاي مسلمان به منطقهء لارستان به درستي معلوم نيست؛ امّا با بررسي و تحليل مدارك موجود مي‌توان گفت كه
از قرن نخست تا يازدهم هجري سلسله‌اي از امزاي محلي در اين منطقه حكومت كرده‌اند كه نامهايشان در منابع مشخص شده،
ما نيز از آنها ياد خواهيم كرد. مورخان نام عمومي اين منطقهء بزرگ را ايراهستان، گرمسيرات و سپس لارستان نگاشته‌اند.
اولين نشانه‌هاي ورود اسلام به لارستان در جمله‌هاي كوتاه و مختصر چنين بيان شده است: ‌»جلال‌الدين ايرج لاري كه اوّل حكام اسلام است،
در عهد عمربن عبدالعزيز مسلمان شد« عمربن عبدالعزيز تنها دو سال، يعني 101-99 هجري، بر مسند خلافت تكيه زد.
اگر اين اطلاع، يعني گرويدن جلال‌الدين به اسلام، داراي اساس و پايه‌اي مستدل داشته باشد،
درو نيست كه مردمان اندكي از لارستان كهن به اسلام گرويده باشند؛ امّا براساس منابع تاريخي موجود، امكان ورود مسلمانان، در دعوت اوّليه،
به منطقهء لارستان كهن مردود شناخته مي‌شود. چراكه مسير حمله مسلمانان، به فرماندهي عثمان‌بن ابي‌العاص،
از طريق جزيرهء كيش، بوشهر كازرون و شيراز بوده، مسير ديگر به طرف كورهء دارابگرد شامل
جهرم و فسا و داراب مي‌باشد. در منابع قرون اوليه هرگز از لشكركشي مسلمانان به نواحي »ايراهستان«
سخني به ميان نيامده، تنها يورش »هَرَم‌بين حيان« به منطقه كاريان، شمال لارستان كنوني، ثبت شده است.
اين لشكركشي در پي شورش فارس، عليه نمايندهء خلفاي اسلامي، صورت گرفت؛ كه شورشيان توسط سپاهيان اسلامي سركوب شدند.
با اين وصف مي‌توان گفت كه مسلمانان در دعوت اوّليه خويش، هيچ‌گاه به ايراهستان وارد نشدند و مردم آن ديار به آيين زردشتي باقي ماندند.
روشن بودن آتشكدهء كاريان تا قرن چهارم هجري دليل ديگري بر اين مدعاست. صعب‌العبور بودن منطقه،
شرايط نامناسب آب و هوايي، وجود قلعه‌هاي مستحكم، اين ديار را از برخوردهاي نظامي با مسلمانان در امان نگاه داشت.
امّا اين مصونيت تنها تا اوايل حكومت عضدالدوله ديلمي، دوام آورد. در جريان لشكركشي عضدالدوله به عمان و
تسخير آن ديار، ايراهستان براي مدتي نه چندان طولاني به تصرف نيروهاي عضدالدوله ديلمي درآمد.
و ده هزار مرد از ايشان در خدمت عضدالدوله بودند و مقدم ايشان »حابي« بود، اما بعد از آن عهد دگرباره عاصي شدند
يعني دگربار به آيين پدران خويش متمايل شدند و تصرف ايراهستان چندان پايدار نبوده است!«
منابع و مآخذ تاريخي در اين فاصله، يعين بين قرن چهارم تا ششم، اطلاعاتي از لارستان به دست نداده‌اند
و تنها بايد به دامان تذكرهء شاه زندو و غزوه‌نامهء زين‌العباد بيرمي« دست يازيد. شرح لشكركشيهاي سلطان عفيف‌الدين الموسوي ملقب به شاه زندو،و
از فرزندان امام موسي كاظم عليه‌السلام، بين سالهاي 355 تا 432 هـ.. در اين دو كتاب ثبت شده است.
او در نيمهء دوم قرن چهارم از مكه به نواحي جنوب فارس آمده و با لشكركشيهاي
خويش منطقه‌اي به گستردگي بوشهر تا داراب و نواحي جنوب سواحل خليج فارس را به اسلام دعوت نموده است.
بنابراين روند اسلام‌پذيري مردم لارستان با لشكركشي حضرت شاه زندو، آغاز مي‌شود.
»در بيان حالات حضرف عفيف‌الدين شاه زندو و باعث بر حركت فرمودن آن جناب از مكه معظمه زاده‌الله شرفاً،
با اقوام و اقارب و انصار و اصحاب به سمت گرمسيرات فارس و ساحل درياي عمان از بيخ فالات و بنادر.. و جهانگيريه
و بيرم تا اغلا مرودشت و بلوك خنج و افزر... و قيركارزي... و دشتستان و برازجان كه در آن اوقات دين مجوس ]و آتش‌پرست بودند
هنگام ورود شاه عفيف‌الدين، تهمورث، از بازماندگان »سلنقور«، حاكم وقت بيرم بوده است...
سيدعفيف‌الدين پس از ورود به ديار ايراهستان مردم را به دين اسلام دعوت كرد:
مردم آن بلد را طوعاً او كرهاً نيز مسلمان نمود و به شرف اسلام شرف گردانيد،
در هر گوشه به تعمير مساجد و منابر پرداختند و آتشكده‌ها را منطفي و خاموش و اعلام اسلام را ارتقا داد.
با توجه به متن تذكره، احتمال مي‌رود كه پيش از ورود عفيف‌الدين نيز
در برخي از نواحي ايراهستان مساجدي وجود داشته، ولي به دليل سيطرهء حكام زردشتي چندان مورد اعتنا نبوده است.


نگارش حسام خلوتی.

هیچ نظری موجود نیست: