یکشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۰

فسیل تمامیت فصل ِ بودن

ِ
تیم ، فسیل،مغ ،مُه ، خرمان(پهلوی) ،نخل ، هزار و یک حکایت دارد.. درختی مبارک و از عجایب روزگار که عشق به آن از اولین نگاه  کودکیمان تا دمدمه های عصاگیری و نبود قد می کشد... فسیلی که هر اچمستانی از آن خاطره و یادی دارد ،از بازیهای کودکانه و پیدا کردن خلاله در سایه سارش تا کسب رزق و روزی حلال، از ثمر و محصولات این درخت متبرک تا گندم را به سپی زدن و در تولکش نان خوردن...
مبارکی وجودش و نشاندن اصله ای از آن با زادن فرزندی..
آن چه از کودکی خاطرمان را نقش زده و سینه به سینه به ما رسیده آنکه نان و خرما نیرو بخش انسان بوده و طبق اعتقادات گذشتگان یک نخل چون یک فرزند و عضوی ازخانه و خانواده  است.

اجداد ما فسیل را از نسل آدمی می دانستند و معتقد بودند که ریشه فسیل از آدمی است و فسیل را با شگون و مایه خیر و برکت می دانستند.از این رو واحد شمارشش نیز نفر برگزیدند چنان که واحد شمارش آدمی را..
در ادیان و مذاهب مختلف نیز از فسیل به نیکی یاد شده و درختی مقدس و دارای منزلتی خاص بوده چنان که سومری ها درخت خرما را تقدیس کرده و آن را نمونه برکت میدانسته اند، اوائلیها(بحرین) در دوران قبل از اسلام نخل را بعنوان جاندارمقدسی مورد پرستش قرار میدادند، هندوها تا کنون شرط وجودی برکت را در خاندان داماد و عروس ، وجود نخل میدانند. عرب خرما را تنها ماده نغذیه عموم و نخل را شجره الحیات دانسته و ریشه آن را از آدمی می دانند، ایرانیان عموما ساکنان جنوب نخل را تنها میراث پس از خود دانسته و این درخت را شجره وفاداری می دانند که پس از چهار پنج نسل یکی پس از دیگری نان بده خود را معرفی میکنند.
ذکر نام خرما در آثار مذهبی ، دعاهای بودا و کتابهای مقدس چون قرآن مجید و تورات اهمیت و ارزش این محصول را آشکار میسازد..مانی پیامبر نقاش مبعثش در زیر درخت خرما صورت گرفته است.در پاره ای از روایتهای دینی از خرما به عنوان میوه ای بهشتی یاد شده، چنانکه در مجموع آیه های شریف قرآن مجید 27 آیه درباره نخل و اجزاء آن یاد شده است.
آيه اى از سوره «ق»
و النخل باسقات لها طلع نضيد رزقاً للعباد و احبينا به بلده ميتا الخ…
يعني: نخل درخت باليده و بلندى است كه داراى اليافهاى تو در تو متراكم و مترادف است و آن روزى بندگان است كه از آن سرزمين مرده را زنده گردانيده ام.
در سوره النحل نيز اين آيه آمده است كه: و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكراً و رزقاً حسنا و از ميوه هاى درختان خرما و انگور ماده سكرآورى (نشئه آوري) كه روزى خوبى از آن بر مي‏ گرديد .
در سوره مؤمنون مي‏فرمايد: فانشاناكم به جنات من نخيل و اعناب.
پديد آورده ايم براى شما باغ هايى از درخت خرما و انگور.
در سوره مريم عليهاالسلام آمده است: فاجائها المخاض الى جذع النخله درد زائيدن او را به سى تند درخت خرما مي ‏كشانيد و در سوره مريم عليها السلام آنجا كه اين بانوى بزرگ را درد زايمان مي‏گيرد و به غذا و آب نياز پيدا مي‏كند فرمان مي‏رسد: و هذى اليك بجذع النخله تساقط عليك رطباً جنيناً و على واشربى و فرى عينا:‌
اى مريم تنه درخت خرما را بتكان كه براى تو رطبى روشن و تازه فرو مي‏ريزد و بخور و بياشام و چشمانت را از آن روشن گردان.
و آنجا كه از نابودى قوم يا اقوام غضب شده اى ياد مي‏ فرمايد چنين مثل مي‏زند:
كانهم اعنجاز نخل منقعر مانند ريشه ‏هاى از جا كنده نخل. و در جاى ديگر «كانهم اعجاز نخل خاويه و يا مانند اين اشاره دارد كه قطوفها وانيه و دانيه عليهم ظلالها و ذللت قطوفها تذليلا و النخل ذات الاكمام و در سوره يس آمده است: و جلعنا فيها من نخيل و اعناب و ذرع و نخل صنوان و غير صنوان يشقى بماء واحد و در زمين قطعه هايى كنار يكديگر است و بوستانهايى از انگور و كشتزار خرما بن رسته از يك ريشه و نارسته از يك ريشه كه با آبى واحد آبيارى مي ‏شود.

حديثى از رسول اكرم «ص» نيز درباره نخل نقل شده است: اكرموا عماتكم النخله.
درباره خرما روايت هاى بسيارى هست از جمله اينكه مولانا و سيدنا على ابن ابيطالب عليه السلام روزى مشتى هسته خرما بر كف دست داشت و به صحرا مي‏رفت. يكى از ياران ديگر پيامبر به آن حضرت برخورد، گفت: كجا مي‏ رويد؟ فرمود: «مى روم تا نخلستانى از اين هسته ‏ها به وجود آورم.» و روايت كرده اند كه روزى در خوردن خرما با رسول اكرم«ص» همسفر بودند. پيامبر خرما مي‏ خورد و هسته آن را پيش مولاى متقيان مي‏انداخت. پيامبر پس از خاتمه طعام خطاب به على «ع» فرمود: چقدر زياد خورده اى على و على (ع) پاسخ فرمود: معلوم است چه كسى اين همه را خورده و از ابوبكر صديق «رضي» روايت كرده اند كه در ركاب فرمانده منصوب خويش پياده مي‏رفت و توصيه مي‏كرد به عدم قطع اشجار به ويژه نخل.






هیچ نظری موجود نیست: