شنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۱

مشهور فرامرزی..


شرح حال شاعر
محمّد ملّایی فرزند یوسف بن احمد گچویی، ملقب به مشهور (مشهور گچویی فرامرزی)، در روستای گچویه ی فرامرزان به سال 1310 ه.ش/1350 ه.ق متولد شد. پنج ساله بود که پدرش یوسف و عمویش محمد هر یک به فاصلۀ چهار ماه، در مبارزات و جنگ های محلی در سال 1315 ه.ش . (1355 ه.ق) کشته شدند.
یک سال بعد, مرحوم شیخ عبدالواحد فرامرزی که عموی آن ها بود، برای مدت کوتاهی از بحرین به گچویه آمد و محمد یوسف(مشهور) را با خود به بحرین برد. یکی دو سال در بحرین در مکتب خانه، مشغول فراگیری قرآن و خواندن و نوشتن می شود. او دارای هوش، حافظه و ذکاوت خوبی بود و اگر تحصیلات خود را ادامه می داد به موفقیت های چشم گیری نایل می گشت، امّا برای امرار معاش مادر و برادر کوچک تر از خودش و سه خواهرانش، اجباراٌ به کار بنّایی مشغول می شود. از آن جایی که علاقۀ وافری به این کار داشت، در عرض دو سال،شهرت به سزایی در امر بنّایی و معماری پیدا می کند و یک سال هم در عربستان سعودی به این کار مبادرت می ورزد.مشهور تا پایان عمر به بنّایی اشتغال داشت.
مشهور، انسانی مردم دار ،محبوب، خوش برخورد، پرهیزکار و با تقوا بود. خودش بیان و نکته دان و در میان مردم به بذله گویی معروف بود.هر چند از نظر مالی، وسع چندانی نداشت،اما طبعی سخاوتمند داشت و نسبت به فقرا و بی نوایان به اندازه توان خویش کمک می کرد و از اهل خیر و ثروتمندان برای مستمندان کمک می گرفت.
مشهور فرامرزی از خیل ترانه سرایانی است، مانند: محیای بستکی، باقر لارستانی، فایز دشتی بوشهری،پازواری مازندرانی، مختوم قلی فراغی ترکمنی و باباطاهر عریان همدانی که اینان همه، خود در شمار دلسوختگان دیار یارند.
اهل مطالعه بود و اشعار فراوانی از شاعر بزرگ پارسی و از سرایندگان محلّی از حفظ داشت. طبع شعری اش روان و شعرش عامّه پسند و مردمی بود. با خواندن دوبیتی های مشهور بر این امر وافق می گردیم که اشعارش با زبانی ساده و عامیانه، از شغل، حرفه و زندگی فردی خودش-به ویژه شکست در عشق و نرسیدن به دختر عمویش که اولین محبوبش بود-و نیز اجتماعی که در آن میزیسته است، سخن می گوید.
در سن 35 سالگی قصد ازدواج کرد و خواستار دختر عمویش، نوره فرزند علی فرامرزی بود، که به علل و جهاتی، مخصوصاً به خاطر مخالفت زن عمویش، موفّق نشد. اغلب اشعار و سروده هایش، از عشق نافرجام و عدم وصال به نگار نارنینش، حکایت دارد.
سپس به دیگر جای، نزد یکی از اقوام و نزدیکانش به خواستگاری رفت. در این دومین عشق، موفق شد و با ازدواج با دختری از بستگانش، سال ها با هم زندگی خوبی داشتند. حاصل این ازدواج دو پسر به نام های: یوسف و احمد و چهار دختر می باشند. پسران، تحصیل کرده و دارای زن و فرزند هستند و به کارهای دولتی و اداری مشغولند و به دختران دارای شور و فرزند می باشند و با زندگی موفق و مرفّهی در بحرین سکونت دارند.
مشهور به سال 1365 ه.ش(1986 میلادی) در بحرین بر اثر سکته ی قلبی در گذشت.ناگفته نماند مشهور فرامرزی،اهل گچویه (گـَچو،گـَچی) و از خاندانی است که استاد عبدالرحمان فرامرزی (گچویه 1276-تهران 1351) شاخص، نمونه و الگوی آن خانواده و به عبارت دیگر این که مشهورترین آنان می باشد،بود.
و اما نمونه شعری مشهور:

مشهور نیز مانند باقر فداغی لارستانی از این که زن عمویش، مانع وصال به دختر عمویش شده، آزرده خاطر گشته است:
اَلا عمـّو! نـدادی دخـتــرت را
به گوش کـردی سخن زنت را
سـر پـل صـراط و روز محـشر
بگــیرد  آه  بــاقـر  دامـنــت را

شاعر مشهور ما از دست زن عموی جفاکار و ستم کترش، دلشکسته و مأیوس گشته و گو این که از زبان سعدی به او گفته است:
حذرکن ز دود درون های ریش
که ریش درون، عاقبت سر کند
به هـم بــر مـزن تا تـوانی دلـی
که اهـــل جـهانی به هـم بر کند

مشهور، غمین و اندوهگین است و دوای دردش فقط وصال معشوقش می باشد و بس، اگر تمام خویشان و کسانش به کمکش بشتابند، کاری از آنها ساخته نیست:

کسی کز همّ و غمّ شادم کند،نیست
کــسی کـز فــکر آزادم کند، نیست
نباشد خــویش و نـزدیکان مشهور
کسی کز تشنه، سیرابم کند، نیست





مـیـان  دلبــران کـردم گـزیــنت
شدم مـجذوب آن زلفان چینت
کمی آهسته رو دلدار مشهور
چو آهو در روی،من در کـمینت

*با نگاهی به کتاب شعر و شروای مشهور فرامرزی(استاد احمد حبیبی).



هیچ نظری موجود نیست: