شرح حال شاعر
محمّد ملّایی فرزند یوسف بن احمد گچویی، ملقب به مشهور (مشهور گچویی فرامرزی)،
در روستای گچویه ی فرامرزان به سال 1310 ه.ش/1350 ه.ق متولد شد. پنج ساله بود که
پدرش یوسف و عمویش محمد هر یک به فاصلۀ چهار ماه، در مبارزات و جنگ های محلی در
سال 1315 ه.ش . (1355 ه.ق) کشته شدند.
یک سال بعد, مرحوم شیخ عبدالواحد فرامرزی که عموی آن ها بود، برای مدت کوتاهی
از بحرین به گچویه آمد و محمد یوسف(مشهور) را با خود به بحرین برد. یکی دو سال در
بحرین در مکتب خانه، مشغول فراگیری قرآن و خواندن و نوشتن می شود. او دارای هوش،
حافظه و ذکاوت خوبی بود و اگر تحصیلات خود را ادامه می داد به موفقیت های چشم گیری
نایل می گشت، امّا برای امرار معاش مادر و برادر کوچک تر از خودش و سه خواهرانش،
اجباراٌ به کار بنّایی مشغول می شود. از آن جایی که علاقۀ وافری به این کار داشت،
در عرض دو سال،شهرت به سزایی در امر بنّایی و معماری پیدا می کند و یک سال هم در
عربستان سعودی به این کار مبادرت می ورزد.مشهور تا پایان عمر به بنّایی اشتغال
داشت.
مشهور، انسانی مردم دار ،محبوب، خوش برخورد، پرهیزکار و با تقوا بود. خودش
بیان و نکته دان و در میان مردم به بذله گویی معروف بود.هر چند از نظر مالی، وسع
چندانی نداشت،اما طبعی سخاوتمند داشت و نسبت به فقرا و بی نوایان به اندازه توان
خویش کمک می کرد و از اهل خیر و ثروتمندان برای مستمندان کمک می گرفت.
مشهور فرامرزی از خیل ترانه سرایانی است، مانند: محیای بستکی، باقر لارستانی،
فایز دشتی بوشهری،پازواری مازندرانی، مختوم قلی فراغی ترکمنی و باباطاهر عریان
همدانی که اینان همه، خود در شمار دلسوختگان دیار یارند.
اهل مطالعه بود و اشعار فراوانی از شاعر بزرگ پارسی و از سرایندگان محلّی از
حفظ داشت. طبع شعری اش روان و شعرش عامّه پسند و مردمی بود. با خواندن دوبیتی های
مشهور بر این امر وافق می گردیم که اشعارش با زبانی ساده و عامیانه، از شغل، حرفه
و زندگی فردی خودش-به ویژه شکست در عشق و نرسیدن به دختر عمویش که اولین محبوبش
بود-و نیز اجتماعی که در آن میزیسته است، سخن می گوید.
در سن 35 سالگی قصد ازدواج کرد و خواستار دختر عمویش، نوره فرزند علی فرامرزی
بود، که به علل و جهاتی، مخصوصاً به خاطر مخالفت زن عمویش، موفّق نشد. اغلب اشعار
و سروده هایش، از عشق نافرجام و عدم وصال به نگار نارنینش، حکایت دارد.
سپس به دیگر جای، نزد یکی از اقوام و نزدیکانش به خواستگاری رفت. در این دومین
عشق، موفق شد و با ازدواج با دختری از بستگانش، سال ها با هم زندگی خوبی داشتند.
حاصل این ازدواج دو پسر به نام های: یوسف و احمد و چهار دختر می باشند. پسران،
تحصیل کرده و دارای زن و فرزند هستند و به کارهای دولتی و اداری مشغولند و به دختران
دارای شور و فرزند می باشند و با زندگی موفق و مرفّهی در بحرین سکونت دارند.
مشهور به سال 1365 ه.ش(1986 میلادی) در بحرین بر اثر سکته ی قلبی در گذشت.ناگفته نماند مشهور فرامرزی،اهل گچویه (گـَچو،گـَچی) و از خاندانی است که استاد عبدالرحمان فرامرزی (گچویه 1276-تهران 1351) شاخص، نمونه و الگوی آن خانواده و به عبارت دیگر این که مشهورترین آنان می باشد،بود.
و اما نمونه شعری مشهور:
و اما نمونه شعری مشهور:
مشهور نیز مانند باقر فداغی لارستانی از این که زن عمویش، مانع وصال به دختر
عمویش شده، آزرده خاطر گشته است:
اَلا عمـّو! نـدادی دخـتــرت را
به گوش کـردی سخن زنت را
سـر پـل صـراط و روز محـشر
بگــیرد آه بــاقـر دامـنــت را
شاعر مشهور ما از دست زن عموی جفاکار و ستم کترش، دلشکسته و مأیوس گشته و گو
این که از زبان سعدی به او گفته است:
حذرکن ز دود درون های ریش
که ریش درون، عاقبت سر کند
به هـم بــر مـزن تا تـوانی دلـی
که اهـــل جـهانی به هـم بر کند
مشهور، غمین و اندوهگین است و
دوای دردش فقط وصال معشوقش می باشد و بس، اگر تمام خویشان و کسانش به کمکش
بشتابند، کاری از آنها ساخته نیست:
کسی کز همّ و غمّ شادم کند،نیست
کــسی کـز فــکر آزادم کند، نیست
نباشد خــویش و نـزدیکان مشهور
کسی کز تشنه، سیرابم کند، نیست
مـیـان دلبــران کـردم گـزیــنت
شدم مـجذوب آن زلفان چینت
کمی آهسته رو دلدار مشهور
چو آهو در روی،من در کـمینت
مـیـان دلبــران کـردم گـزیــنت
شدم مـجذوب آن زلفان چینت
کمی آهسته رو دلدار مشهور
چو آهو در روی،من در کـمینت
*با نگاهی به کتاب شعر و شروای مشهور فرامرزی(استاد احمد حبیبی).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر